مدل مفهومی (Conceptual model) بازنمایی یک سیستم با استفاده از عوامل تشکیل دهنده و الگوی روابط علی میان عوامل است. براساس مطالعه نظریهها و تدوین چارچوب نظری پژوهش میتوان مدل مفهومی را ترسیم کرد. برای ترسیم مدل (الگو) در مطالعاتی که جنبه کاربردی دارند معمولاً به ادبیات پژوهش اکتفا میشود. یعنی با استفاده از نظریههای موجود یک الگوی کلی ترسیم میشود. مطالعات بنیادی که با هدف مدلسازی انجام میشوند، این موضوع از اهمیت بیشتری پیدا میکند. در اینجا کوشش میشود تا با استفاده از انواع روش تحقیق کیفی ابتدا مقولههای زیربنایی مدل شناسایی شود و سپس روابط میان متغیرها تعیین و در نهایت اعتبارسنجی صورت گیرد.
مطالعه کنید: انجام پایان نامه مدیریت
در روش پژوهش علمی بحث مدل مفهومی در کانون توجه قرار دارد. اگر یک مطالعه کاربردی با تدوین فرضیههایی انجام داده باشید هر فرضیه باید در مدل مفهومی قابل مشاهده باشد. بطور کلی مدل، به چارچوب و الگویی اتلاق میگردد که روابط بین متغیرها، مفاهیم و یا اجزاء یک سیستم را نشان میدهد. مدل به مخاطب برای فهمیدن، شبیه سازی و درک بهتر مفاهیم و موضوعات مورد نظر کمک میکند. طراحی یک الگو یا مدل با پرسش آغازین مساله آغاز میشود براساس هدف اصلی طراحی میشود. در این مقاله کوشش شده است تا روش طراحی مدل مفهومی پژوهش تشریح شود.
مطالعه کنید: نمونه گیری غیر احتمالی
روش طراحی مدل مفهومی پژوهش
سه روش اصلی برای طراحی مدل مفهومی پژوهش استفاده میشود:
- طراحی مدل با استدلال قیاسی
- طراحی مدل براساس مقاله بیس
- طراحی اکتشافی مدل
مطالعه کنید: نمونه گیری تصادفی طبقه ای
طراحی مدل با شیوه استدلال قیاسی
شیوه استدلال قیاسی زمانی مناسب است که ادبیات پژوهش پیرامون موضوع موردمطالعه غنی باشد. دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت معمولاً از این شیوه برای طراحی مدل استفاده میکنند. یعنی با استفاده از روش تحقیق کتابخانه ای به مطالعه پیشینه پژوهش و مبانی نظری میپردازند. سپس براساس نظریههای موجود اقدام به فرضیه سازی میکنند. در نهایت براساس فرضیهها مدل مفهومی را طراحی میکنند.
مطالعه کنید: تحقیق پیمایشی
مثال: در یک مطالعه به بررسی عوامل موثر بر قصد خرید مشتریان پرداخته شده است. مبانی نظری و پیشینه پژوهش نشان میدهد رضایت و وفاداری بر قصد خرید تاثیر دارند. همچنین مطالعات مختلف نشان داده است که رضایتمندی مشتریان موجب وفاداری نیز میشود. بنابراین سه فرضیه قابل بیان است و براساس این سه فرضیه یک مدل طراحی میشود. چون سه متغیر شناسایی شده بنابراین سه دایره ترسیم میشود. براساس روابطی که در هر فرضیه مطرح شده، با یک فلش متغیرها به هم متصل میشوند.
مطالعه کنید: تحلیل همبستگی
طراحی مدل با استفاده از مقاله بیس
این شیوه که از سال ۱۳۹۰ به بعد در ایران رایج شده است بدترین و غیرعملیترین راهکار برای طراحی مدل مفهومی پژوهش است. اساتید از دانشجویان میخواهند صرفاً مدل مفهومی یک مقاله معتبر خارجی را ترجمه کنند. در این شیوه دانشجو از یک پژوهشگر به یک مترجم صرف تنزل جایگاه پیدا میکند و روحیه خلاقیت و پژوهشگری کاملاً از وی سلب میشود.
مطالعه کنید: روش پدیدارشناسی
طراحی مدل با شیوه اکتشافی
اگر ادبیات پژوهش و مبانی نظری در حوزه مورد مطالعه آنقدر قوی نباشد که بتوان به فرضیهسازی دست زد، از این شیوه استفاده میشود. شیوه اکتشافی برای موضوعات و مباحث جدید مصداق دارد و دانشجویان دکتری مدیریت از این شیوه استفاده میکنند. متغیرها با استفاده از انواع مصاحبه شناسایی میشود. سپس با روشهایی مانند مدلسازی ساختاری-تفسیری یا تحلیل ساختاری یا روش دیمتل الگوی اولیه یا مدل مفهومی پژوهش ترسیم میشود.
مطالعه کنید: فراتحلیل
پرسش و پاسخ
آیا الگو و مدل باهم تفاوت دارند؟
خیر، الگو ترجمه فارسی واژه Model است. متاسفانه بارها شنیده شده برخی اساتید تاکید دارند مدل و الگو باهم تفاوت دارند که این اشتباهی بزرگ است.
مدل مفهومی و چارچوب نظری چه تفاوتی دارند؟
چارچوب نظری پژوهش یک جمعبندی کلی از مرور ادبیات و نظریههای پژوهش است و در نهایت به مدل مفهومی ختم میشود. معتقدم که اساساً طرح این سوال غلط است و خطکشی دقیقی بین این دو وجود ندارد. در واقع براساس چارچوب نظری، مدل مفهومی طراحی میشود.
مطالعه کنید: مرور سیستماتیک
تفاوت مدل مفهومی و مدل تحلیلی چیست؟
این سوال نیز از اساس اشتباه است. اصطلاحی به نام مدل تحلیلی در روش تحقیق علمی وجود ندارد. متاسفانه برخی از اساتید داخلی این عنوان موهوم رو مطرح کرده و دانشجویان بسیاری با سردرگمی ار من خواستهاند کمکشان کنم. با اطمینان به شما میگویم اصلاطح مدل تحلیلی هیچ سند و مدرک معتبر علمی ندارد.
مقایسه مدل مفهومی آماری و مدل پویا
برای طراحی یک مدل مفهومی باید بین دو شیوه مدلسازی تفاوت قائل شویم:
- مدلهای آماری
- مدلهای پویا
مدل مفهومی پژوهش باید به گونهای طراحی شود که پژوهشگر بتواند به سه پرسش زیر پاسخ دهد:
چی بپرسم؟ (پرسشهای عملیاتی پژوهش)
از کی بپرسم؟ (جامعه پژوهش)
چطوری بپرسم؟ (روش گردآوری و تحلیل داده)
مطالعه کنید: سنتزپژوهی
پاسخ به این سه پرسش آجرهای چارچوب نظری یا مدل مفهومی پژوهش را تشکیل میدهند. منظور از «چی بپرسم؟» این است که برای پاسخ به پرسش اصلی و پرسشهای فرعی یا فرضیههای پژوهشم چه پرسشهایی از جامعه پژوهشم باید بپرسم؟ روی چه متغیرها، مولفهها، عوامل، ابعاد یا سازههایی باید تمرکز کنم؟ این پرسشها را از چه کسی یا چه منابعی باید بپرسم؟ و چگونه باید پرسشهای عملیاتی را بپرسم تا بتوانم به پرسش(ها)/فرضیه(های) پژوهشم پاسخ دهم و مسئله پژوهشم را حل کنم؟ در ادامه این سه عنصر تشریح میشوند:
چی بپرسم؟
با پاسخ به پرسش «چی بپرسم؟» پژوهشگر میتواند ابزار موردنیاز برای گردآوری داده و پاسخ به پرسش پژوهشش را به صورت دقیق طراحی و چارچوببندی کند و به این ترتیب حد و مرز پژوهش خود را به صورت دقیقتر مشخص نماید. یعنی مشخص کند که قرار است پژوهشش درباره یک موضوع چه چیزهایی بپرسد؟ و به این ترتیب تکلیف خواننده و کمیته داوری را مشخص کند که قرار است پژوهشش درباره یک موضوع چه جیزهایی نپرسد؟ این یعنی چارچوببندی دقیق پژوهش و مشخص کردن نقشه راه پژوهش از مرحله ورود به بافت و تعامل با جامعه پژوهش تا تولید دانش و پاسخ دادن به پرسش پژوهش. در این صورت است که کار داوری و اعتبارسنجی پژوهش با متر مشخصی قابل اندازهگیری میشود:
اینکه آیا پژوهشگر نقشه راه مناسبی برای پژوهشش انتخاب کرده است؟
آیا این نقشه راه او را به پاسخ میرساند؟
یا نقشه راه غلط است و او را به ناکجاآباد میرساند؟
از کی بپرسم؟
پس از تعیین اینکه قرار است چه چیزهایی درباره موضوع موردنظر پرسیده شوند، پژوهشگر میتواند تعیین کند که چه افراد و یا منابعی مناسبترین و بهترین گزینهها برای پاسخ به پرسشهای پژوهش او هستند و میتوانند داده موردنیاز او را در اختیارش قرار دهند. در این مرحله هم مطالعه متون و پژوهشهای پیشین میتوانند به انتخاب جامعه مناسب برای پژوهش کمک کنند. مطالعه پژوهشهای مولد و غیرمولد هر دو درسهایی برای پژوهشگر دارند که به او میگویند چه منبعی – چه افراد، گروهها و … – میتواند بهترین منبع داده برای پژوهش او باشند و داده موردنیازش را عرضه کنند.
مطالعه کنید: فراترکیب
چطوری بپرسم؟
پس از تعیین جامعه پژوهش است که پژوهشگر میتواند مناسبترین روش برای تعامل با آنها و استخراج تجربه، دانش، و یا دیدگاه آنها را تعیین کند. چون تعامل با گروهی کودک در مقایسه با یک گروه بزرگسال مناسبات متفاوتی را میطلبد. تعامل با گروهی دانشجو در مقایسه با تعامل با گروهی از اساتید مناسبات متفاوتی را میطلبد. برای هر گروه پرسش پژوهش باید از زاویه متفاوت و با شیوهای متفاوت مطرح شود تا پاسخ موردنیاز را به دست دهد. برای طراحی درست پژوهش لازم است تا مدل مفهومی پژوهش به سه پرسش بالا به ترتیب پاسخ دهد. چرا؟ چون تا ندانیم چه چیزی میخواهیم بپرسیم نمیتوانیم بهترین و مناسبترین منابع (جامعه پژوهش) را برای پرسش خود انتخاب کنیم. و تا ندانیم از چه کسی یا چه منبعی میخواهیم داده موردنیاز پژوهشمان را به دست آوریم نمیتوانیم مناسبترین و بهترین روش را برای تعامل با منبع/منابع داده انتخاب کنیم. به عنوان مثال شیوه طرح پرسش درباره موضوع اعتماد در بانکداری اینترنتی از سه گروه زیر ملزومات کاملا متفاوتی را طلب میکند:
اساتید بانکداری
مسئولان بانک
کاربران بانک
دانشجویان علوم بانکداری
مطالعه کنید: انجام مقاله در تهران
در پرتو چارچوب نظری انتخاب شده برای مطرح کردن مسئله تحقیق است که پرسش آغازی [سوال اصلی تحقیق] صورت قطعی و معنای دقیقش را پیدا خواهد کرد و همچنین مسیری که در آن پاسخی برایش جست وجو خواهد شد، مشخص میگردد. اگر پرسش آغازی از قبل به صورت دقیقی فرمول بندی نشده باشد، انتخاب چارچوب نظری فرصت نهایی برای فرمول بندی صحیح و دادن معنایی خاص و دقیق به آن است که ضمناً هدف غایی تحقیق را نیز مشخص میکند. میتوان گفت که انتخاب یک چارچوب نظری برای بیان مساله تحقیق در عین حال عبارت است از تعریف دقیق موضوع تحقیق و انتخاب نگرشی برای بررسی این موضوع.